رفته بوديم شبي سمت ديار شهدا يادت هست؟
چطوري هم قطار! رفيق شفيق ديروز! آشناي غريبه امروز! ديگه بمن سر نمي زني اينقدر سر نزدين که توي بي کسيهاي خودم دفن شدم و رفتم توي ديوار! مثل هميشه قشنگ بود و لطيف! حق نگهدارت رفيق
سلام. من كبوترم. ياس صبح اينجا بوده طبق معمول ذخيره ساريش بيسته زده ذخيره شود. منم با همين يوزر پس اينجام. مي گم بيا تو رو خدا يه سري بزن. مردم از غربت!
تازه قشنگ نوشتي . مثل هميشه! كم و مفيد!
سلام بر كسي كه تازگي ها ساقي ما شده..
سقا هميشه تشنه ات. تشنگي را درياب رفيق..
سلام .
آنچه مي خواستم بنويسم ، عابس قبلا نوشته .
ولي من به اين فکر مي کنم که چرا هميشه تشنگي مقدس تر از سيرابي ست ؟
وجودتان سيراب
ما هم تشنه ايم اما دوست داريم در حين تشنگي مدح كوير و بيابان كنيم
اصلا هوس بيابان كرده ايم كه به جاي دل به دريا سپردن ، دل را به بياباني برهوت بزنيم
شايد مسافر سحر را ...
بگذريم
راسي نامتان را گذاشتيد راحيل چه تناسخ خوبي با كوير دارد، يعقوب به خاطر راحيل هفت سال در دل بيابان براي لابان شباني كرد
حال مان با ديدن سراي تان متغيّر شد
خوانديم تان
يا حق
خيلي عالي است.
نا خودآگاه به ياد بيت معروف مولانا افتادم:
آب كم جو تشنگي آور بدست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
به جناب رزقي سلام بنده را ابلاغ كنيد