ماه رجب وایام اعتکاف ، این بار هم با هزار امید و آرزو رفتم و برای اعتکاف ثبت نام کردم . اعتکاف در حرم و در مسجد گوهرشاد . وقتی اسمم تو لیست پذیرفته شدگان نبود زیاد تعجب نکردم چون از اول به دلم افتاده بود که قسمت نیست . ناراحت بودم از اینکه نمی دونستم چیکار کنم و باید این ایام رو در خانه بگذرونم .با این حرف ها خودم رو راضی می کردم که چاره ای نیست ، قسمت نیست ، توفیق نداری ، مشکل تو جای دیگه است ... . بعضی گفتن بیا بالاخره یه جوری قاچاقی میریم تو . اعتکلف از نوع قاچاقی !!! چه شود ؟؟؟ تو همین درگیری های ذهنی یکی از بنده های خدا وسیله ای شد که اسمم تو لیست معتکفین یکی از مساجد مشهد قرار بگیره . حالا همه رفقا جمع بودن تو گوهرشاد و من تنها در مسجد سهله تو جمع وبلاگ نویسان و دانشجویان ... . خود اسم مسجد برام کلی حرف داشت . اول کار اینطور فکر نمی کردم ... ولی تنها فرق اعتکاف مسجد سهله با اعتکاف گوهرشلد شاید فقط تو نحوه ثبت نام بود و اینکه موقع ورود و خروج کارت تردد چک نمی کردن !!! یه جمع کوچکتر ، برو بچه های با صفا و برنامه های متنوع و پربار (که بعد فهمیدم هیچی ازبرنامه های حرم کم نداشته ) سبب شد که این اعتکاف برای من یه فرصت طلایی باشه . ولی صد افسوس .......... که ما فقط یاد گرفتیم از این فرصت ها فقط برای جبران و شستشو استفاده کنیم .و کلی عهد و قول و شرط تا سال دیگه اونم اگه همچین فرصتی دوباره گیرمون بیاد ... اگه این فرصت سالی یه بار باشه چرا نمیتونیم از اون در جهت تعالی و ارتقا استفاده کنیم تا بتونیم در یه توفیق دیگه که نصیبمون میشه یه عمل یا یه کارمون رو به خدا ارائه کنیم و بگیم از پارسال تا امسال این مراقبت ها و این اعمال رو انجام دادم و این بار دستم مثل دفعه قبل خالی خالی نیست ... رفتم که خار از پا کشم محمل ز چشمم دور شد یک لحظه من غافل شدم صد سال راهم دور شد حالا که یک هفته گذشته دلم برای اون فضا خیلی تنگ شده . کاش قسمت بشه یه اعتکاف ، توی یه مسجد ، توی یه روستای دور یا یه آرزوی بزرگتر... یه اعتکاف رجبیه تو خود مسجد سهله ان شاء الله
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |