نسیمی جانفزا می آید ... یادش بخیر این روزهای هیئت فدائیان حضرت علی اکبر دانش آموزان بسیجی مشهدالرضا به گزارش مشرق، سایت گوگل اخیراً نقشهای را بر روی سایت گوگل مپیا قرار داده و مدعی شده است که این نقشه خانه حاج قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران است.گوگل این نقشه را در دسترس کاربران خود قرار داده و به گونهای وانمود کرده است که گویا منابع این سایت به سختی توانستهاند نقشه مهم! خانه حاج قاسم را در تهران پیدا کنند. این در حالیست که سردار قاسم سلیمانی اساسا در قالب و چارچوب معادلات سرویسهای امنیتی غرب زندگی نمیکند و آنطور که خودش بارها و بارها تأکید کرده است، همانند بسیجیها میزید.آنهایی که حاج قاسم را بشناسند، میدانند که منزل این سردار دلاور نه در شهر زادگاهش یعنی کرمان و نه در تهران؛ هیچگاه یک منزل امنیتی و با آدرس نامشخص نبوده است.منزل حاج قاسم در کرمان محل برگزاری عزای حضرت فاطمه(س) است.مردم شهر کرمان، هر سال در شب شهادت حضرت زهرا(س) و در قالب هیئت عزاداری، پس از طی کردن مسیری از خیابانهای شهر در خانه فرمانده بسیجی لشکر 41 ثارالله حضور مییابند و عزاداری میکنند.این در حالیست که نقشهای که گوگل بر فرض صحت از نقطه جغرافیایی منزل سردار سلیمانی منتشر کرده است نیز کشف تازهای محسوب نمیشود و گوگل در واقع نقشه خانه حضرت زهرا(س) را برای تمام کاربرانش منتشر کرده است.دشمنان جمهوری اسلامی ایران و اندیشکدههای امنیتی غربی باید بدانند قاسم سلیمانی مقتدایی چون خمینی(ره) دارد که هنگامیکه توسط وزیر اطلاعات وقت به بیت ایشان خبر داده میشود که رژیم صدام قصد دارد منطقه جماران را بمباران کند، در ذیل نامه وزیر اطلاعات، ضمن مخالفت با نقل مکان از جماران، این بیت شعر را مینویسد: دردهای من دردهای من نگفتنی دردهای من من ولی تمام استخوان بودنم ... دفتر مرا درد، حرف نیست روحش شاد قیصر امین پور چقدر همنواست این اشعارش با دلم " قل اعوذ برب الناس ، ملک الناس ، اله الناس ، من شر الوسواس الخناس ... " " قل اعوذ برب الفلق ، من شر ما خلق ... " هرچی خواستم منظورمو بنویسم نشد . خود بخوان حدیث مفصل ... امان ازین شعار دادن ها . چرا ما آدما اینطوری هستیم . پای حرف که میرسه کلی قیافه میگیریم و تا اونجا که جا داره شعار میدیم . از این هم نمیترسیم که یکی یه روز بیاد بگه آی فلانی یادته یه روزایی چه حرفایی میزدی . خب دیگه اونجا هم دیوار حاشا بلنده و هم توجیه المسائل بسیار غنی داریم که ازش استفاده میکنیم . فلسطین اکنون صحنه دلاوری و مقاومت یک ملت مظلوم است . مقام معظم رهبری روزی سوراخ کوچکی در پیله ای ظاهر شد . شخصی نشست و مدتی به جدال پروانه برای خارج شدن از سوراخ کوچک ایجاد شده در پیله نگاه می کرد . تلاش پروانه متوقف شد و به نظر رسید نمی تواند ادامه دهد . آن شخص تصمیم گرفت به پروانه کمک کند . قیچی را برداشت و پیله را باز کرد .پروانه به راحتی از پیله خارج شد . اما بدن ضعیفش و بال های چروکش توان پرواز نداشت . آن شخص باز هم به تماشای پروانه ادامه دادچون انتظار داشت که بال های پروانه باز و گسترده شود ... شاید حکمت هاش رو هم بعدا بفهمیم . زمستان بود اما گلهای بهاری به زیر پایش کیلومترها به خط شدند تا عشق ملتی را به رخ دنیا بکشند . تا بگویند ما در زمستان غنچه باز کردیم تا به پای مردی بریزیم که دنیا را از عطر آزادی معطر کرد . غنچه باز کردیم تا گرمای وجود رهبری را در سردی زمستان حس کنیم که سالهای سال میلیونها چشم در انتظارش بودند . زمستان بود اما بهمن بهار شد .. بعضی آدما عمر طولانی دارن ، بعضی عمر کوتاه راستی طول زندگی مهمه یا عرض زندگی ؟ شایدم قطر و ارتفاع و قاعده و ... طول زندگی کجاست ، عرض زندگی کجا ؟ ما درگیر کدومش هستیم ؟ خیلی ها بودن که عمرهای طولانی داشتن ، خیلی ها بودن که در عمرشون به کمال رسیدن و خدماتی به بشریت ارائه کردن . ولی بودن کسایی که در طول کوتاه زندگیشون عرض زیادی طی کردن و حماسه های زیبایی خلق کردن . محمد حسین فهمیده که چندساله روز شهادتش رو تا 13 ابان هفته بسیج دانش آموزی نامگذاری کردن ، از اون افرادی است که در طول کوتاه زندگی به اوج رسید و به فرموده امام (ره) شد رهبر 13 ساله هیچ کس به اندازه شهدا به بشریت خدمت نکرده است ، چون آن ها هستند که راه را برای دیگران باز می کنند و برای بشر آزادی را به ارمغان می آورند . (حماسه حسینی - استادشهید مطهری )
بوی کرب و بلا می آید ...
حسین جان حسین جان حسین جان...
امیر لشکر ثارالله ...
ابالفضل سیدی یا مولا ...
سفره زیبایی گسترده شده بود ...
دلم تنگه واسه دوشنبه های هیئت
"بر در میکدهام دست فشان خواهی دید
پای کوبان چو قلندر صفتان خواهی دید
از اقامتگه هستی به سفر خواهم رفت
به سوی نیستیم، رقصکنان خواهی دید"
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم
دردهای من نهفتنی است
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند
لحظه های ساده ی سرودنم
درد می کند
اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
درد
رنگ و بوی غنچه ی دل است
پس چگونه من
رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم؟
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم؟
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟
اما خداوکیلی برگرد و یه نگاه به گذشته بنداز شاید خودت یه کم خجالت بکشی یه کم شرمنده بشی . آخه اون حرفا کجا . اینجایی که الان هستی کجا !!
واقعا چی باعث شده سر جامون بمونیم و جلو نریم . اصلا از کجا معلوم به عقب تر نرفته باشیم .
یکی بیاد بگه اصلا کسی هست که شعار میده و حرف میزنه بعد مردونه پای حرفش می مونه ؟!!
چقدر دور شدیم . چقدر دور ...
حالا دیگه جوری شده هر حرفی بزنی هرکسی اون جوری که دوست داره برداشت میکنه و کاری نداره منظور تو چی بوده و چی گفتی و به کی گفتی و چرا گفتی . پس هیچی
فعلا که به لطف روزگار بازار اوانایی که اهل شعار دادن هستن و نه اهل عمل داغه داغه داغه .
ملتهای مسلمان روز قدس را به خشم عمومی رژیم صهیونیستی وحامیانش تبدیل می کنند.
هیچ اتفاقی نیفتاد . در واقع پروانه بقیه عمرش به خزیدن مشغول بود و هرگز نتوانست پرواز کند .
چیزی که آن شخص با همه مهربانیش نمی دانست این بود که محدودیت پیله برای ایجاد توانایی پرواز در پروانه است .
حالا حکایت ماست که خیلی چیزها رو نمی دونیم و مدام اصرار می کنیم . مثلا دست به کارهای میان بر می زنیم . هی به خودمون می گیم چرا این نشد و چرا اون نشد ...
شاید به هرچی که دوست داشتیم نرسیدیم اما هرچیزی که نیازمون بوده برامون مهیا شده .
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |